نارنیا

نارنیا

سرزمین من
نارنیا

نارنیا

سرزمین من

زبان کره ای


سلام دوستان خوبم این بار براتون یه سایت عالی برای زبان کره ای اوردم.

http://www.realdevelop.com/index.php

http://www.hanbooks.com/readinkorean.html


http://www.byki.com/lists/korean/books-the-little-prince.html

حرفای دلم"تنهایی های یک قهرمان"

در کتابی خواندم و به چشم دیدم جاهلیت مدرن را . گویند ان زمان که محمد (ص) به پیامبری رسالت داده شد با سه اختناق در خانه اش رو به رو بود جاهلیت در عظمت زن که در برابر ان خدیجه (س ) را بزرگداشت ، جاهلیت در عقل و سن که در برابر ان علی (ع) را بزرگداشت و جاهلیت در آزادگی انسان ها که در برابر ان زید بن حارث را بزرگداشت .

آهای مردان مدعی عقل و بینش به منه بگویید کدام جاهلیت در زمان ما رواج ندارد .

در کتاب خدا مکتوب است که بزرگترین جاهلیت هارا در ادیان پیشوایان ان ایجاد کردند کجای این کتاب نوشته بود دین اسلام از این قاعده مستثناست ؟!

من به جهنم خدا برای شما بیشتر از بهشتش برای خودم امیدوارم .

دعا کنید پل صراط را چینی ها نساخته باشند وگرنه با این حجمه گناه همه ی شما مردان تباهید .

حرفای دلم"تنهایی های یک قهرمان"

دیگر خسته شده است چشمانم از انتظار روزی که انسانیت راغ درک کنی ! از درگاه پروردگارم ناامید نخواهم شد اما امید بستن به تو مضحک است . ان قدر ازرده خاطر شدم که هرگز خوبی های ذاتت را در هرکجای دنیا که باشی باور نخواهم کرد .

ام اگر همت کنی . اگر انسانیت را از بر کنی . اگر اغوش باز کنی بر تمام وقار ها و استواری ها! اگر ...

من به خوبی های تو اعتقادی ولی خداوندگارمن معجزه می کند در میان تمام فراموشی هایت !حرف هایم عاشقانه نیست فهم عشق از سوی تو عجیب است . صحبت هایم خواهرانه است !برادر خطابت نمی کنم تو برای من بیگانه !

اما می شود چون او هست کمی با مهر برایت گفت !شاید هرگز نفهمی اما من با نیکی برایت گفتم " برای خودت شخصیت قائل باش"

حرفای دلم- تنهایی های یک قهرمان

اتشی روشن شد و تمام جنگل را فرا گرفت هرچه کردند نشد اتش را خاموش کنند خود اتشی به پا کردند!اتش که به خاکستر رسید خاموش شد!ذات تو را می گوییم ! اتشی بودی ویرانگر خدا از ذات خودت اتش فرستاد تا خاموشت کند!یادت هست که می گفتند از ماست که بر ماست ؟! تو بد بودی و خدا تو را با خودت رام کرد ! پس نبود نبی زن را دال بر ضعف ذات من ندان !!!

من به اندازه ی تو بی وجود نبودم !نبی برای تو امده بود اما من راه را بهتر شناختم !نیکان همیشه اینگونه اند !برای تو امده بود، من مهربان تر شدم !تو مشغول بلعیدن بودی و من به تعالی رسیدم !اری؛ تو مانند وحشی ها بلعیدی تمام حق مرا بلعیدی!وجودم را چه خوب چه بد بازیچه ی افکارت ناپاکت کردی ! مهم نیست... این مهم نیست ها تمام دنیای مرا پوشانده !می گویم مهم نیست که نکند احساسم به نبودن خدا شک کند !با تو بودن از اتش خدا بی وجدان تر است !نباش تا دنیایم زیبا شود !!!!!

حرفای دلم"تنهایی های یک قهرمان"


همه ی شهر مهیاست مبادا که تو را
آتشِ معرکه بالاست مبادا که تو را

این جماعت همه گرگند مبادا که تو را
پیِ یک شامِ بزرگند مبادا که تو را

دانه و دام زیاد است مبادا که تو را
مردِ بدنام زیاد است مبادا که تو را

پشت دیوار نشستند مبادا که تو را
نانجیبان همه هستند مبادا که تو را

تا مبادا که تو را باز مبادا که تو را
پرده بر پنجره انداز مبادا که تو را

علیرضا آذر